معرفی کتاب سنگ، کاغذ، قیچی
کتاب سنگ کاغذ قیچی چهارمین رمان آلیس فینی روزنامه نگار و نویسنده ی بریتانیایی است. معرفی کتاب سنگ کاغذ قیچی، این رمان که در ژانر معمایی نوشته شده، داستانی پررمزوراز، دلهره آور و پرتعلیق دارد. داستان زوج آملیا و آدام است که برای فاصله گرفتن از مشکلاتی که زندگی مشترکشان را فراگرفته و گرما بخشیدن به رابطه ی سردشان، راهی سفری می شوند که به عجیب ترین سفر زندگیشان تبدیل می شود. سفری که اسرار زیادی از زندگی مشترکشان را فاش می کند و پایانی غافل گیر کننده دارد.
درباره رمان سنگ کاغذ قیچی
کتاب سنگ کاغذ قیچی رمانی از آلیس فینی، رمان نویس بریتانیایی است. فینی نویسنده ی پرطرفدار ژانر تریلر و معمایی است و این چهارمین رمان اوست که در این ژانر به نگارش درآمده است. از تاریخ هفتم سپتامبر سال ۲۰۲۱ که اولین بار کتاب «سنگ، کاغذ، قیچی» منتشر شد تاکنون بارها تجدید چاپ و به زبان های متعددی برگردانده شده است. این رمان در فهرست پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز قرار گرفته و چندبار برای دریافت جوایز ادبی نامزد شده است.
رمان سنگ کاغذ قیچی داستان زوجی است که در دهمین سال ازدواج خود، حس می کنند به پایان آن نزدیک شده اند. آملیا و همسرش آدام زندگی عاطفی سردی دارند. آدام نویسنده ای است که از روند کاری خود و اقبال نسبت به رمانش چندان راضی نیست. او دچار اختلالات ذهنی هم است. آملیا که می خواهد از آخرین شانس هایش برای حفظ زندگی مشترکشان بهره ببرد، سفری را که با بلیط بخت آزمایی برده، دستاویزی برای نجات رابطه اش می کند. آدام نیز در این تلاش همراه آملیا میشود، اما این سفر برایشان اتفاق های عجیب و غریبی در چنته دارد. آن چه در سفر می گذرد و پایان داستان غافل گیر کننده است و آدام و آملیا را همراه با مخاطبان رمان شگفت زده می کند. این رمان را «سحر قدیمی» به فارسی برگردانده و «نشر نون» آن را به چاپ رسانده است.
خلاصه کتاب سنگ کاغذ قیچی
معرفی کتاب سنگ کاغذ قیچی، زندگی مشترک «آملیا» و «آدام رایت» با چالشهایی جدی مواجه شده است. آدام نویسنده و فیلمنامهنویسی است که معمولا کتابهای دیگر نویسندگان را به فرم فیلمنامه درمیآورد، اما کتاب خودش «سنگ، کاغذ، قیچی» اقبالی برای تبدیل شدن به فیلمنامه برنمیانگیزد. آدام کودکی سختی را نیز پشتسر گذاشته و دچار اختلال مغزی است؛ او قادر به تشخیص هیچکس از جمله همسرش از روی چهره نیست. مشکلات زیادی باعث شده زندگی مشترک این زوج تقریبا به بنبست برسد.
در این میانه، آملیا بعد از خرید بلیط بختآزمایی، برندهی یک مسافرت آخر هفته به هتلی در نزدیکی بلکواتر اسکاتلند می شود. او میکوشد از این فرصت برای ترمیم رابطه و نجات زندگی مشترکش با آدام استفاده کند. این زوج به سفر میروند تا از این بخت نیز استفاده کنند. هتلی که برای آنها در نظر گرفته شده، کلیسایی قدیمی است که تغییر کاربری داده است و این زوج تنها ساکنانش هستند. پس از مدتی ماندن در هتل متوجه میشوند هیچ چیز عادی نیست. اینجاست که داستان ضرب آهنگ دیگری پیدا می کند و هیجان و ترس به اوج خود می رسد؛ شخصیت عجیبی به داستان اضافه میشود و اتفاقاتی میافتد که برای مخاطب بههیچوجه باورکردنی نیست. در این اثنا، رازها و اسرار زندگی مشترک آملیا و آدام برملا می شود.
رمان سنگ کاغذ قیچی پایانی غافل گیر کننده دارد که بی تردید پس از خواندن آن شگفت زده خواهید شد.
چرا باید این رمان را بخوانیم؟
رمان سنگ کاغذ قیچی پس از انتشار در سال ۲۰۲۱، با استقبال وسیعی از سوی مخاطبان روبهرو شده است. در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورکتایمز قرار گرفته و نامزد دریافت چند جایزه شده است. رمانی که بسیار هیجانانگیز است و کمتر خوانندهای میتواند پیش از پایان آن را زمین بگذارد.

معرفی کتاب سنگ کاغذ قیچی
درباره آلیس فینی
آلیس فینی، نویسنده و روزنامهنگار بریتانیایی است. او کار خود را بهعنوان تهیهکننده و خبرنگار از ۲۱سالگی در شبکهی «بیبیسی» آغاز کرد. فینی پس از گذراندن بک دورهی نویسندگی، از سیسالگی شروع به نوشتن رمان کرد.
اولین رمان او با نام «گاهی دروغ میگویم» در سال ۲۰۱۸ منتشر شد. رمانی که آن را در اوقات فراغت و زمانهای آزادی که بین کار و رفتوآمد پیدا میکرد، نوشت. رمان دومش «من میدانم تو کی هستی» در سال ۲۰۱۹ چاپ شد. «او و او»، «سنگ، کاغذ، قیچی» و «دیزی دارکر» عناوین دیگر رمانهای منتشرشده و محبوب آلیس فینی است.
آثار داستانی او در ژانر تریلر و هیجانآور است و داستانهایش عموما پرطرفدارند. از این روست که بسیاری از کمپانیهای فیلم و تهیهکنندگان مشهور برای اقتباس از آثار فینی اقدام کردهاند.
نقد کوتاه کتاب سنگ کاغذ قیچی
«آلیس فینی» در نوشتن رمانهای دلهرهآور و پرتعلیق قلمی پرتوان دارد. تا آنجا که القابی نیز در این راستا به او دادهاند. نویسندهای با پیچهای داستانی غریب که هر خوانندهای را در جایش میخکوب میکند. «سنگ، کاغذ، قیچی» نیز از ماجرا مستثنا نیست. رمانی که در ابتدا آرام پیش میرود تا خواننده را با زیروبم زندگی کسلکننده و بیمعنای آدام و آملیا آشنا کند و چهبسا خوانندگان کمحوصله را کمی خسته کند، اما از یک نقطه، داستان به مرحلهای جدید وارد میشود.
زوج افسرده و درمانده که برای گذراندن آخر هفته، به مسافرتی تفریحی رفتهاند با وضعیتی عجیب و شوکآور روبهرو میشوند. اینجاست که فینی داشتههای خود را رو میکند و خواننده را کلمه به کلمه تا پایان میکشاند. آدام و آملیا با حوادثی عجیب در آن هتل غریب مواجه میشوند و متحیرند این اتفاقها از چه و از کجا نشأت میگیرد. مخاطب نیز همراه آندو، این شگفتی را تجربه میکند.
شخصیتپردازی دقیق فینی بهجز در ساختن دو شخصیت اصلی داستان، زمانی خود را نشان میدهد که شخصیت دیگری بهنام «رابین» وارد داستان میشود. این طراحی آنقدر ماهرانه است که برای مخاطبان باورپذیر باشد و داستان آنقدر پرکشش است که جذابیتهایش را تا انتها حفظ کند و کتاب آنقدر زیبا و هیجانانگیز است که بیلکنت و بااطمینان خواندنش را به شما پیشنهاد دهیم.
این کتاب چه جوایزی دریافت کرده است؟
باوجود اینکه از انتشار کتاب سنگ، کاغذ، قیچی مدت زیادی نگذشته، چندبار نامزد دریافت جایزه شده است. از آنجمله نامزدی برای دریافت جایزهی «ITW» است. جایزهای که مربوط به رمانهای برتر ژانر تریلر و هیجانآور است. این کتاب همچنین نامزد دریافت جایزهی «گودریدز» برای داستانهای جنایی و معمایی شده است. رمان همچنین برگزیدهشدن بهعنوان کتاب ماه «Club Section» را در کارنامه دارد.
از این رمان چه اقتباس هایی صورت گرفته است؟
قرار است از رمان سنگ کاغذ قیچی یک سریال ششقسمتی توسط «سوزان مکی» اقتباس شود. این خبر را کمپانی نتفلیکس در آوریل ۲۰۱۱ اعلام کرد و آلیس فینی نیز هیجان و خوشحالی خود را از شنیدن آن پنهان نکرده است.
نظرات افراد و مجله های معروف دربارهی کتاب
کتاب سنگ کاغذ قیچی در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورکتایمز و ساندیتایمز قرار گرفته و از سوی ماهنامهی «Real Simple» بهعنوان یکی از ۵۹ کتاب برتر سال ۲۰۱۲ برگزیده شده است. علاوهبر نقدها و مرورهای مثبتی که از نشریات و وبسایتهایی همچون «Concord Insider»، «Kirkus Reviews» و «Goodreads» دریافت کرده، نویسندگان و منتقدان مشهوری نیز به تحسین آن پرداختهاند. «مگان میراندا»، «فیلیپیا ایست» و «کاترین ریان هاید» این رمان را از جنبههای مختلفی ستوده و بعضا بهعنوان کتاب محبوب خود از آن یاد کردهاند.
ورود به بازار کتاب ایران و بهترین ترجمه سنگ کاغذ قیچی
رمان سنگ کاغذ قیچی در سال ۱۴۰۱ وارد بازار کتاب ایران شد. این کتاب تاکنون توسط چند مترجم به فارسی برگردانده شده است. اما بهترین ترجمه سنگ کاغذ قیچی کدام است؟ سحر قدیمی این کتاب را به فارسی برگرداند و «نشر نون» آن را چاپ کرد. ترجمهی قدیمی، روان و خوشخوان است و ریتم رمان را حفظ کرده است.
دیگر مترجم این کتاب «علی قانع» است که نسخهی ترجمهی او را «نشر البرز» به چاپ رسانده است. این ترجمه نیز دقیق و خواندنی است.

معرفی کتاب سنگ کاغذ قیچی
بخش هایی از کتاب سنگ، کاغذ، قیچی
«رابین وارد کلبه میشود و در را قفل میکند. حولهٔ قرمز کوچکی از قلاب روی دیوار برمی دارد و قبل از رسیدگی به خودش، برف را از روی پنجهها، پاها و شکم سگ پاک میکند. وقتی سگ را تمیز میکند، او دم میجنباند، بعد صورت رابین را میلیسد. رابین لبخند میزند، حیوانات را دوست دارد، مخصوصاً سگهایی مثل این را. حتی اسکار خرگوشه هم از مهمان تازهٔ خانه خوشش آمده.
مهمانان تا حالا دیگر میدانند کلیسا مال هنری است و او مُرده. رابین آرزو میکند وقتی سنگ قبر را پیدا کردند، میتوانست قیافههایشان را ببیند، اما آن موقع او و باب خیلی دور شده بودند. سگ خوشاخلاق و مهربانی است ـ حتی با اینکه گاهی بابت وزش باد هم پارس میکند ـ از آنجور سگها که به همه اعتماد میکنند.
هوا حتی داخل کلبه هم سرد است. رابین آتش را روشن میکند و روی قالیچه کنار آن مینشیند تا استخوانهایش گرم شوند. دلش برای پیپش تنگ شده، اما دیگر آن را برای همیشه از دست داده است، برای همین یک بسته بیسکویت باز میکند. سگ کنارش دراز میکشد، چانهاش را روی پاهای او میگذارد و به رابین نگاه میکند که بیسکویت میخورد، بهامید اینکه شاید چیزی برایش بیندازد. رابین دوست دارد ریزریز بیسکویت را گاز بزند، لبههای بیرونی را بخورد تا جایی که فقط مرکز مرباییاش باقی بماند ـ کاری کند که لذت خوردنش تا حد ممکن طولانیتر شود.
با اینکه خیلی نزدیک به شعلهها نشسته، باز هم دستهایش را حس نمیکند. انگشتانش از سرما سرخ و بعد از پاک کردن آنهمه برف از روی سنگ قبر هنری کبود شدهاند. اما اگر این کار را نمیکرد، مهمانان آن را پیدا نمیکردند و او باید اوضاع را طبق نقشه پیش میبرد. دلیلی دارد که این هفته آنها را به اینجا دعوت کرده، نه هفتههای دیگر.
وقتی هنری مُرد، یادش میآید.
معرفی کتاب سنگ کاغذ قیچی
«نیاز دارم که بیای اینجا.»
وقتی تلفن کرد، این را به رابین گفت. سلام و احوالپرسی نکرد، فقط همان پنج کلمهٔ کوتاه. نیاز دارم که بیای اینجا. لازم نبود بگوید کجا، حتی با اینکه آنهمه مدت با هم حرف نزده بودند. لازم نبود دلیلش را هم بگوید، اما گفت.
وقتی رابین جواب نداد، دو کلمهٔ کوتاه دیگر اضافه کرد: «من مریضم.» مشخص شد در بیان واقعیت کوتاهی کرده و کارش از مریضی گذشته است.
از قبل میدانست هنری آپارتمانش را در لندن فروخته و تمام مدت در مخفیگاه اسکاتلندیاش زندگی میکند. همیشه منزوی بود و تنهایی را ترجیح میداد. چیزی که رابین انتظار نداشت این بود که هنگام نیاز به او تلفن کند، اما خب نداشتنِ کسی دیگرْ یکی از معدود نقاط مشترکشان بود. نویسندگان قادرند پیچیدهترین و محبوبترین دنیاها را خلق کنند و گاهی جهان خیلی کوچکی برای خودشان باقی میگذارند. بعضی از اسبها به چشمبند نیاز دارند که کارشان را به بهترین شکل انجام دهند و مسابقه را ببرند. باید حس کنند تنها هستند و چیزی حواسشان را پرت نکند. بعضی از نویسندهها هم همینطورند؛ این حرفه در تنهایی معنا پیدا میکند.
نمیتوان سکوت را غلط تعبیر کرد. این یکی از شعارهای رابین بود. اما وقتی جواب نداد، هنری به حرفش ادامه داد و قبل از آنکه قطع کند، گفت: «من دارم میمیرم. اگه نمیآی، فقط به کسی نگو.»
اگر چشمانش را ببندد، هنوز هم صدای بوق ممتد تلفن را می شنود.
بعدها هنری توضیح داد که هنگام استفاده از خط تلفن بیمارستان، سکه هایش تمام شده بودند. گفت عمداً نخواسته جلب ترحم کند یا بی ادبی. رابین حرفش را باور نکرد. هیچ وقت حرف هایش را باور نمی کرد. با این حال، سوار اتومبیل شد، چون زندگی هم می تواند مثل مرگ غیر قابل پیش بینی باشد.